اهل دانشگاهم، رشته ام علافی‌ست
جیب‌هایم خالی ست
پدری دارم حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم

قبله‌ام استاد است، جانمازم نمره!
خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست
من نمی‌دانم که چرا می‌گویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌کار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست!
(چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید)
باید از آدم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
و به آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم !!!